93/2/30
10:57 ع
ما در جامعه ای زندگی می کنند که بیش از مواد مخدر چیزهایی به مراتب بدتر و در دسترس تر هستند که مارا تهدید میکنند . در میان این مواد چیزهای بیشماری هستند که روزانه آنها را میخوریم ، اما هیچ کدام اطلاعاتی در این باره نداریم . غذا خوردن در حال حرکت و کاهش فعالیت های مفید ویژگی ارزشمندی ! است که از زندگی جدید در قرن جدید برای ما به ارمغان آورده است. نقطه تاسف بار این مطلب این است که ما با دانش کم و با در نظر گرفتن آنچه که به ظاهر در لفافه ای زیبا از یک بسته بندی فویلدار وجود دارد روبرو هستیم . دانستن حقایقی از این بسته بندی های زیبا و خوراکی های خوش مزه داخل آنها ممکن است کمی بیش از قبل مارا به فکر معده خودمان بیندازد . در این پست 10 مبحث سوال برانگیز – و حتی ترسناک – در مورد افزودنی های این فست فود ها را خواهید خواند .
دی اکسید گوگرد
مورد استفاده این ماده برای جلوگیری از قهوه ای شدن موارد به عنوان یک نوع عامل سفید کننده است . دی اکسید گوگرد ( از قطران زغال سنگ ) را می توان در میوه ها و سبزیجات، و همچنین به عنوان ماده افزودنی در نوشیدنی ها یافت . با این حال، این ماده نگهدارنده، از یک طرف ویتامین B1 و 12 را از بین میبرد و باعث مرگ و میر افراد مبتلا به حساسیت به مواد مخدر میشود . این یک ماده شیمیایی است ناچیز و بی ارزش است که برای کارخانجات و شرکتها ارزش زیادی دارد و باعث کاهش هزینه پس انداز سودهای کلان است .
نیترات ها
مورد استفاده اولیه این مواد به عنوان نگهدارنده گوشت و پنیر و کمک به طعم و رنگ آنهاست . برخی از عوارض جانبی که در اثر مصرف نیترات ها برای افراد مختلف بوجود میاید عبارتند از: سردرد، برافروختگی چهره، و مشکلات در خونی که حامل اکسیژن است. صدایی که با منع تبلیغ داروهای حاوی این مواد برخاسته است دلیلی برای مضر بودن این ماده است .
سلولز
این ماده از گیاهان می آید و واقعا برای شما خوب است، اما به عنوان یک نوع جایگزین با فیبر بالا ، با چربی کم به آرد و روغن در غذاهای حجیم اضافه میشود . همچنین در موادی مانند سس سالاد، شربت توت فرنگی، کلوچه، و پنیر استفاده می شود . منبع این ماده خمیر چوب فرآوری شده است با این حال، کمی دلربا است. درست است اما سلولزی که از درختان به دست میاید نه سلولزی که به شکل پودر با جوشاندن پالپ در مواد شیمیایی و یا با روشهای خاصی ، با اضافه کردن آن به اسید به دست آمده باشد .
دی اکسید سیلیکون
شاید بسیار تعجب کرده باشید چون این ماده به عنوان شن و ماسه شناخته شده است. مورد استفاده اولیه آن برای ساخت شیشه و سیمان است ، آن را نیز به عنوان یک عامل ضد شکل پذیر در فلفل قرمز استفاده میکنند که شما به آسانی می توانید در وندی و تاکوبل انرا سفارش دهید و میل کنید ! شاید باورش سخت باشد که شن و ماسه برای حفظ گوشت فرآوری شده از چسبیدن به یکدیگر استفاده می شود . این ماده ظاهرا مضر نیست ، اما مطمئنا خوراکی هم نیست.
ال سیستئین
این یک اسید آمینه است که کمک می کند تا افزایش قابلیت انعطاف خمیر، بهتر شود البته در موارد صنعتی این یک استفاده از این ماده است . منبع رایج بدست آوردن این ماده از موی انسان و پر اردک است . فست فودها – حدود 80? – این ماده را از پرهای اردک بدست میاوردند و حتی مک دونالد از آن در پای و رول استفاده میکند . اما این همیشه صدق نمی کند . شاید بشود آنرا به عنوان یک نوع شبه آدم خواری به حساب اورد وقتی که موی انسان منبع اصلی آن است . بهر حال شما تصور کنید که حتی یک مو در غذای شما وجود داشته باشد .
93/2/30
10:57 ع
ما در جامعه ای زندگی می کنند که بیش از مواد مخدر چیزهایی به مراتب بدتر و در دسترس تر هستند که مارا تهدید میکنند . در میان این مواد چیزهای بیشماری هستند که روزانه آنها را میخوریم ، اما هیچ کدام اطلاعاتی در این باره نداریم . غذا خوردن در حال حرکت و کاهش فعالیت های مفید ویژگی ارزشمندی ! است که از زندگی جدید در قرن جدید برای ما به ارمغان آورده است. نقطه تاسف بار این مطلب این است که ما با دانش کم و با در نظر گرفتن آنچه که به ظاهر در لفافه ای زیبا از یک بسته بندی فویلدار وجود دارد روبرو هستیم . دانستن حقایقی از این بسته بندی های زیبا و خوراکی های خوش مزه داخل آنها ممکن است کمی بیش از قبل مارا به فکر معده خودمان بیندازد . در این پست 10 مبحث سوال برانگیز – و حتی ترسناک – در مورد افزودنی های این فست فود ها را خواهید خواند .
Dimethylpolysiloxane
این چیزی است که به عنوان پلاستیک بتونه شناخته شده است . این ماده برای ساختن توپهای فنری خوب است و یا در دستگاه فتوکپی کارایی دارد .باید این مطلب را در بخش funnies روزنامه ها – در مورد صنعت فست فود – بنویسند که این ماده را برای جلوگیری از کف کردن روغن سرخ کردنی استفاده میکنند .
اسید Carminic
شما ممکن است نام این ماده را در صنعت رنگ آمیزی مواد غذایی شنیده باشید ، نامهای مستعاری مانند : زرشکی دریاچه، قرمز طبیعی 4، Carmine، و غیره . این اسامی نشان می دهد که این ماده تقریبا در همه چیز از نوشابه بگیر تا دسر مربا و ژلاتین وجود دارد . این قرمز دانه اما منبع چندان جالبی ندارد : cochineal . میتوانید در گوگل آن را سرچ کنید … بله به طور خاص ، این منبع یک حشره است. این رنگ زیبا حشرات خشک خرد شده گرفته شده است. همچنین در خانواده همین حشره سوسکهایی وجود دارد که در صنعت " لعاب شیرینی پزی " به عنوان لاک یا جلا دهنده استفاده میشود . نصور کنید که میز قهوه برای پدر چیده شده است با چه دسرهای خوشمزه ای
TBHQ
این نگهدارنده مشتق از نفت است و در محصولات زیبایی و آرایشی مانند لاک و لاک الکل و … کاربرد دارد . ، و بیشتر از آنچه به نظر می رسد بر روی منوی مک دونالد – سالاد میوه و گردو، McGriddle، و McNuggets مرغ و … وجود دارد . 5 گرم از این ماده می تواند شما را به کشتن بدهد و 1 گرم از آن می تواند شما را به طور جدی بیمار کند . در حالی که شما با سفارش 11 پوند McNuggets به این مرز وحشتناک میرسید . به همین علت است که FDA در واقع قانونی را برای مصرف عمومی این ماده ( 0?02? گرم در مواد غذایی در روغن و چربی) محدود کرده است .
سولفات آمونیوم
این ماده توزیع شده توسط شرکت های شیمیایی است که نقش مرتب کردن مواد بر اساس مواد غذایی برای مخمر نان (اگر چه به عنوان شکر به اندازه کافی خوب نیست) قرار دارد . هدف دیگر آن به عنوان کود برای خاک های قلیایی است. همچنین در آفت کش ها استفاده می شود این ماده به خودی خود کشنده نیست اما در اینجا شما ببینید که چگونه آن را به دام و محصولات کشاورزی از یک مزرعه است میریزند .
لجن صورتی
این ماده استفراغ آور یک افزودنی سریع به مواد غذایی شناخته شده است و البته از نگاه بسیاری از منابع خبری ، پوشانده شده است. در حالی که قانونی وجود دارد که "به طور کلی امن" توسط وزارت کشاورزی در نظر گرفته شده و استفاده از این ماده ممنوع است . اما مک دونالد توانسته است تا اجازه استفاده از این ماده را برای افزودن به گوشت گاو خود بگیرد . آنچه نگران کننده است این است که این لجن صورتی با هیدروکسید آمونیوم استفاده شده است که برای کشتن هر گونه باکتری در اسپری ها وجود دارد . همچنین می تواند در هزاران خانواده به عنوان پاک کننده ها، کود، و حتی خانگی بمب یافت شود.
93/2/30
10:57 ع
طلا را به چند دلیل ارزشمند می دانیم: زیبایی، کاربرد به عنوان جواهر، و کمیاب بودن. کمیابی عنصر طلا روی زمین تا اندازه ای به دلیل کمیاب بودنش در کل کیهان است. بر خلاف عناصری مانند کربن یا آهن، طلا نمیتواند درون یک ستاره ساخته شود. بلکه باید طی رویدادی بسیار سهمگین تر مانند رویداد فوران کوتاه پرتو گاما (GRB) پدید آید.
این نگاره ی هنری دو ستاره نوترونی را در لحظه ی برخورد نشان می دهد. رصدهای تازه تایید کرده اند که در برخورد ستارگان نوترونی به یکدیگر، فوران های کوتاه پرتو گاما پدید می آید. چنین برخوردهایی به ساخته شدن عنصرهای سنگین کمیاب، از جمله طلا می انجامند. احتمالا همه ی طلاهای زمین هم از برخورد ستارگان نوترونی پدید آمده.
شواهد به دست آمده از رصد این GRB نشان می دهد که این فوران کوتاه از برخورد دو ستاره ی نوترونی پدید آمده است. ستارگان نوترونی هسته های مرده ی ستارگانی هستند که خود پیشتر در انفجاری ابرنواختری از بین رفته اند. افزون بر آن، یک تابش یگانه و منحصر بفرد که تا چند روز در همان جای GRB به جا مانده بود هم احتمالا نشانه ی ساخته شدن مقدار چشمگیری از عنصرهای سنگین، از جمله طلا بود.
ادو برگر از مرکز اخترفیزیک هاروارد-اسمیتسونین (CfA) در کمبریج ماساچوست می گوید: «به برآورد ما، مقدار طلایی که طی یکی شدن این دو ستاره ی نوترونی ساخته و پس زده شد، شاید به فراوانیِ 10 برابر جرم ماه باشد- یک درخشش بی همتا!»
یک GRB درخششی از نور پرانرژی – همان پرتوی گاما- است که از انفجاری بی نهایت پرانرژی گسیلیده می شود. بیشتر GRBها در دوردست کیهان یافته می شوند. برگر و همکارانش GRB 130603B که در فاصله ی 3.9 میلیارد سال نوری از زمین رخ داد و یکی از نزدیک ترین فوران های دیده شده تا امروز بود را مورد بررسی قرار دادند. گن لاغری اسلیم لیفت زنانه گن وی کر فوران های پرتو گاما بسته به این که درخشش پرتوهای گامایشان تا چقدر ادامه داشته باشد، بر دو گونه اند: بلند و کوتاه. GRB 130603B، که در 3 ژوئن توسط ماهواره ی سویفت ناسا یافته شد، کمتر از دو دهم ثانیه به درازا کشید.
گرچه آن پرتوهای گاما به سرعت ناپدید شدند، ولی GRB 130603B پس از آن هم تابشی از نور فروسرخ که به آرامی رو به خاموشی می رفت را به نمایش گذاشت. درخشش و رفتار این نور فروسرخ با یک "پس تاب" معمولی که در اثر برخورد فواره ای پرسرعت از ذرات با محیط پیرامون پدید می آید همخوانی نداشت؛ بلکه رفتارش چنان بود که گویی از عنصرهای رادیواکتیوی غریب و شگفت آور می آمد.
مواد سرشار از نوترونی که از برخورد ستارگان نوترونی پس زده می شند می توانند چنین عنصرهایی را پدید بیاورند. این عنصرها سپس دچار واپاشی رادیواکتیو شده و پرتویی می گسیلند که عمدتا در محدوده ی فروسرخ است – دقیقا همان چیزی که دانشمندان مشاهده کردند.
ون-فای فونگ از CfA می گوید: «ما به دنبال یک "نشانِ پس از رویداد" بودیم تا یک فوران کوتاه پرتو گاما را به برخورد ستارگان نوترونی ربط دهیم. تابش رادیواکتیو GRB 130603B شاید همان "نشانِ پس از رویداد" بود.»
بر پایه ی محاسبه ی گروه دانشمندان، آن GRB موادی نزدیک به یک صدم جرم خورشید را پس زد که بخشی از آن طلا بود. با ترکیب مقدار طلای ساخته شده در یک تک GRB کوتاه، و شمار چنین انفجارهایی که در درازنای تاریخ کیهان رخ داده اند، پی می بریم که احتمالا همه طلای درون گیتی از فوران های پرتو گاما پدید آمده است.
برگر می گوید: «کارل ساگان گفته بود ما همه از ستارگان ساخته شده ایم، و [اکنون ما می افزاییم که] جواهراتمان هم از برخورد ستارگان پدید آمده اند.»
93/2/30
10:56 ع
الماس های معروف جهان به دلایل مختلفی معروف شده اند. برخی به خاطر اندازه و برخی دیگر به خاطر زیبایی و رنگ. ولی علت اصلی، شاید گذشته یا تاریخی باشد که آن الماس تجربه نموده است. در اینجا تعدادی از معروفترین الماسهای دنیا را معرفی می کنیم. اما قبل از آن، لازم به یادآوری است که گوهرها بخصوص الماس با واحد قیراط سنجیده میشوند. در واقع هر قیراط 0/2 گرم وزن داشته و یابه عبارتی هر گرم برابر با 5 قیراط می باشد.
با 92/108 قیراط وزن از میان الماسهای مشهور جهان، بی شک کوه نور افسانه ای ترین آنها به شمار می رود. این الماس از یک سنگ اولیه 186 قیراطی برش داده شد. سرگذشت پر نشیب و فراز و حیرت انگیز آن با تاریخ هند، افغانستان، ایران و انگلستان درآمیخته است. کوه نور در قرن شانزدهم میلادی، در دوران سلطنت بابر، بنیانگذار سلسله گورکانی هند پدیدارشد. سپس الماس مشهور به نوبت به دست شاه جهان(کسی که دستور ساختمان بنای تاج محل را داد) و اورنگ زیب(که تعصب دینی اش باعث اختلاف میان هندوان و مسلمانان شد) می رسد. این الماس توسط نادرشاه افشار (یکی از معروفترین جهانگشایان آسیا) درسال 1739 به ایران آورده شد و در آخر از انگلستان سر در آورد. کوه نور در سال 1850 به ملکه ویکتوریا اهدا شد. در دربار انگلیس بر روی آن تراش مجدد صورت گرفت و در تاج ملکه الیزابت دوم قرار گرفت. هم اکنون از این الماس در برج لندن(Landon Tower) نگهداری می شود.
الماس دریای نور
دریای نور یکی از بزرگترین الماسهای شناخته شده به وزن175 تا 195 قیراط است. این الماس به رنگ صورتی شفاف بوده و در سال 1739 بعد از حمله نادرشاه به دهلی هند، توسط وی به ایران آورده شد. این الماس بر روی تاج پادشاه ایران قرار داده شده است. دریای نور همراه با خواهر خود «کوه نور» که اینک جزو گوهرهای سلطنتی انگلستان است و در جلو تاج سلطنتی آن کشور نصب شده است، توسط نادر شاه افشار جزو هدایای محمد شاه گورکانی و غنایم جنگی، از هند به ایران آورده شده است. این سنگ قیمتی پس از نادر ظاهراً به تصرف نوه وی شاهرخ در آمده، سپس به دست میر علم خان عرب خزیمه و از او به کریم خان زند و سرانجام به لطفعلی خان زند رسید. آغا محمد حسن خان قاجار پس از شکست دادن و کور کردن لطفعلی خان، خود بازوبندهای دریای نور و تاجماه را از بازوان آن گشوده متصرف گردید و بدین گونه این گوهر یکتا جزو گوهرهای خزاین قاجار درآمد. ناصرالدین شاه معتقد بوده که این الماس از گوهرهای تاج کورش کیخسرو بوده است و خود او بسیار به این گوهر گرانبها علاقه داشت و گاهی آنرا به کلاه و زمانی به بند ساعت و گاهی به سینه خود نصب میکرد و حتی تولیت دریای نور را منصبی مخصوص قرار داده بود و این مهم را با عیان و بزرگان کشور محول میداشت، چنانکه در ضمن وقایع سال 1296 هـ . ق. در منتظم ناصری می خوانیم که تولیت دریای نور در ان سالها به حاجی محمد رحیم خان خازن الملک محول بوده است. دریای نور بعدها داخل موزه جواهرات دولتی گردیده در همان محل بود تا در سال 1336هـ .ق. هنگامی که محمد علی میرزا بر اثر شکستی که از مشروطه خواهان خورد و به سفارت روس در زرگنده پناهنده شد، این گوهر را جزو گوهر های دیگری با خود به آنجا برد و مدعی بود که گوهر مزبور ملک شخصی اوست و چیزی نمانده بود که این گوهر گرانبهای ایران که یادگار جهانگیریهای نادر شاه میباشد مانند خواهر خود راه دیار دیگری را در پیش گیرد ولی همت ملیون و آزادیخواهان آن را نجات داد. پس از رفت و آمدها و گفتگو های بسیار، این گوهر را با مقداری گوهر های دیگر از محمد علی میرزا پس گرفته به موزه و خزانه سلطنتی باز گردانیدند.
الماس تیفانی(Tiffany Diamond)
این الماس زرد رنگ 51/128 قیراط وزن دارد و در سال 1878 در معدن کیمبرلی افریقای جنوبی پیدا شد. سنگ برش نخورده آن 42/287 قیراط وزن داشت. این الماس توسط جواهرفروشان تیفانی در نیویورک خریداری، و در پاریس با 90 سطح برش داده شد.
الماس شاه(Shah Diamond)
این الماس 70/88 قیراط وزن دارد وهمان طور که در تصویر می بینید، برش این الماس با الماسهای دیگر کاملا متفاوت است. این الماس سطوح کلیواژ را بخوبی نشان می دهد. سنگ اولیه این الماس 95 قیراط وزن داشت، که پس از برش بصورت برش قطعی به 7/88 قیراط تقلیل یافت.
بی نظیر بودن الماس شاه به این دلیل می باشد که در سه سطح این الماس نام سه پادشاه مالک این الماس حک شده است . جهانگیر شاه، جهان شاه و فتحعلی شاه اسامی این پادشاهان است. این الماس در هنگام حمله نادر شاه در سال 1739 بوسیله نادر شاه افشار به ایران آورده شد، بعدها طی حوادثی به روسیه رفت و در سال 1829 به تزار نیکلاس اول اهدا شد. از این الماس هم اکنون در کاخ کرملین مسکو نگهداری می شود
الماس امید (Hope Diamond)
الماسی آبی رنگ با وزن 52/45 قیراط. این الماس در سال 1830 بوسیله یک بانکدار امریکایی بنام H-Ph Hope خریداری شده و دوباره برش داده شد. از سال 1958 از این الماس در انستیتو اسمیت زونیای واشنگتن نگهداری می شود.
الماس ناساک (Nassak Diamond)
با 38/43 قیراط وزن . این الماس در ابتدا بیش از 90 قیراط وزن داشته و در معبد شیوا نزدیک ناساک هند از آن نگهداری می شد. در سال 1818 این معبد توسط انگلستان غارت شد و در سال 1927 به نیویورک رفت و در آنجا تراش مجدد داده شد. در سال 1977 بوسیله پادشاه عربستان سعودی خریداری شد و هم اکنون در تملک این پادشاهی است .
الماس درسدن (Dresden Diamond)
این الماس به رنگ سبز بوده و 41 قیراط وزن دارد. محل پیدایش آن بطور دقیق مشخص نیست، ولی احتمالا بایستی از هندوستان آمده باشد. از تاریخچه این الماس تا سال 1742 میلادی اطلاعی در دست نیست، در این زمان بود که این الماس به فردریخ اگوست دوم دوک ساکسونی فروخته شد. در حال حاضر این الماس در بنای طاق سبز(Green Vaults) شهر درسدن آلمان نگهداری می شود.
ستاره افریقا یا کولینان یک (Cullinan I Diamond)
با 20/530 قیراط وزن ، سنگ برش نخورده این الماس 3106 قیراط وزن داشت. سپس این سنگ توسط سرتوماس کولینان رئیس کمپانی معدن به 105 قطعه برش داده شد که بزرگترین آن کولینان یک نام گرفت. برش این الماس ها بوسیله تجارتخانه آشر در آمستردام صورت گرفت . این الماس بعدها به ادوارد هفتم، پادشاه انگلستان داده شده و بر روی عصای سلطنتی نصب گردید. هم اکنون از این الماس در برج لندن(Tower of London) نگهداری می شود.
الماس سنسی (Sancy Diamond)
با 55 قیراط وزن ، گفته می شود که این الماس توسط پادشاه چارلز در طی دهه 1470 مورد استفاده قرار می گرفته است. در سال 1570 این الماس بوسیله سیگنیور دو سنسی (همنام با الماس ) سفیر کبیر فرانسه به ترکیه رفت. هم اکنون، الماس سنسی جهت نمایش در موزه لوور پاریس قرار دارد.
الماس کولینان چهار( Cullinan IV Diamond )
الماسی که بالاتر است کولینان چهار
و الماسی که پایین تر قرار دارد کولینان سوم است
با وزن 60/63 قیراط. این الماس نیز یکی از 105 قطعه برش خورده. از بزرگترین کریستال های الماس برش نخورده پیدا شده در جهان می باشد. این الماس در تاج ملکه مری قرار گرفت و بعدها به عنوان سنجاق سینه تزئینی از آن استفاده شد. هم اکنون در برج لندن از آن نگهداری می شود.
93/2/30
10:56 ع
گفته شده که مایاها تمدنی نیمه آمریکایی هستند که تنها با خط کاملا پیشرفته پیش از کلمبیایی شناخته میشدند. مایاها در زمینه هنر، معماری و تجهیزات نجومی و ریاضیات نیز شهرت داشتند. تصورات اشتباه خیلی زیادی در مورد تمدن مایا وجود دارد و این فهرست مطمئنا خط بطلانی بر حداقل یک یا دو مورد از این اشتباهات خواهد کشید. علاوه بر این، در این متن حقایقی شایان توجه درباره ی این تمدن اسرار آمیز بیان می شود.
1- راز باستانی
هیچ کس واقعا نمیداند که چه چیزی باعث نابودی تمدن مایا شد.
به خاطر دلایلی که هنوز هم مورد بحث اند، مناطق اصلی زندگی مایا که در سطحی پایینتر از زمین اصلی قرار داشت، به مرور و در طول قرون هشتم و نهم، شیب بیشتری پیدا کرد و پس از آن کم کم رو به نابودی رفت. این ادعا با نوشتههای تاریخی و سازههای معماری در مقیاس بزرگ پیوند دارد. تئوریهای غیراکولوژیک در مورد نابودی مایا، به چندین زیر گروه در یک رده، مثل زیاد شدن جمعیت، تاراج خارجیها، شورش و طغیانهای محلی و فروپاشی مسیرهای تجاری دسته بندی میشوند. فرضیههای اکولوژی، شامل حوادث طبیعی، بیماریهای واگیردار و تغییرات آب و هوایی میشوند. دلایل و شاهدی دال بر افزایش جمعیت اضافه بر ظرفیت محیط نیز وجود داشته که موجب فرسودگی پتانسیلهای زراعتی و شکار بیش از اندازه حیوانات شده و همین عامل نابودی تمدن مایا را تضمین میکرده است. برخی از محققین به تازگی استدلال کردند که خشکسالی 200 ساله شدید و سختی، منجر به سقوط و فروپاشی تمدن مایا شده است.
2- تقویم مایایی پایان جهان را پیشگویی نمیکند.
اول از همه اینها باید بگوییم که مایاها فقط یک تقویم ندارند بلکه آنها تقویم هایی دارند که با هم ارتباط دارند. در افسانههایی گفته شده که در تقویم long count زمان به پایان رسیدن جهان مشخص شده است.
طبق افسانههای مایا، ما در جهان چهارم یا جهان «آفرینش» که در افسانهها از آن صحبت شده، زندگی میکنیم. در تقویم long count آخرین خلقت یا آفرینش در 12?19?19?17?19 به پایان میرسد. که این سلسله مراتب دوباره در 20 دسامبر 2012 اتفاق میافتد. طبق این گفته ی مایاها، هم اکنون زمان جشن بزرگ به خاطر رسیدن به انتهای چرخه آفرینش فرا رسیده است. این سخن به معنی رسیدن به پایان جهان نیست، بلکه منظور از این جمله شروع یک عصر جدید است. درحقیقت مایاها ارجاعهای زیادی به تاریخهایی دارند که بعدها در سال 2012 رخ میدهد. در حقیقت نظریه پایان یافتن جهان در سال 2012 (با توجه به افسانه مایایی) را اولین بار خوزه آرگیولس سال 1987 در کتابش به نام The Mayan Factor: Path Beyond Technology مطرح کرد.
3- آخرین قلمرو حکومتی مایا
آخرین حکومت تمدن مایا تا سال 1697 وجود داشت.
شهر جزیرهای تایاسال مکان آخرین پادشاهی مستقل تمدن مایا محسوب میشد و برخی از کشیشان اسپانیایی تا سال 1969 با مسالمت و آرامش آخرین پادشاه ایتزا یعنی کانک Canek را ملاقات و موعظه میکردند. پادشاهی ایتزا بالاخره در 13 مارچ 1697 تسلیم اسپانیاییها شد. حالا مصنوعات و بناهای باستانی در چیچن ایتزا که همه ما میشناسیم، در این آخرین منطقه خودمختار واقع شده است. جالب اینکه بیشتر زمینهایی که این مکانهای باستانی در آنجا واقع شده، جزو زمینهای خصوصی یک خانواده محسوب میشود، درحالیکه دولت آنها را متعلق به خود و درحقیقت خود را اداره کننده این مکانها میداند.
4- سونا
حمامهای آرامش بخش یا zumpul-ché جایی بود که مردم مایایی زمان باستان خودشان را در آنجا تطهیر و شستشو میکردند. این حمامها خیلی شبیه سونای امروزی بوده، دیوارهای سنگی و سرپوشیده داشت، همراه با یک دریچه یا سوراخ کوچک در قسمت سقف. آبی که از صخرههای سنگین وارد اتاق میشد تولید بخار کرده و این روند شرایطی فراهم میکرد که تمام ناپاکیها و کثیفیها نابود شود. پادشاهان مایا عادت داشتند بعد از ملاقاتهایشان حمام سونا بگیرند تا احساس سرزندگی و همچنین پاکی داشته باشند.
Ball Courts- 5
مایاها ball court را به عنوان محلی برای بازی کردن میساختند.
بازیهای توپی Mesoamerica ورزشی با انجمنهای آیینی بود که مردم پیش-کلمبیایی بالغ بر 3000 سال از این ورزش استقبال میکردند. در طول دوره ای هزار ساله انواع مختلفی از این بازی در سرزمینهای مختلف وجود داشته و هنوز یک نمونه مدرن از این بازی به نام ulama در معدودی از مکانها و بین افراد بومی طرفدار دارد. Ball courts مکانهایی عمومی بودند که برای رویدادهای مهم فرهنگی و فعالیتهای آیینی مثل جشنوارهها و اجراهای موسیقی مورد استفاده قرار میگرفتند. این مکان از سراشیبیهای پله دار تشکیل میشد که به صحن مراسم یا پرستشگاههای کوچک منتهی میشد، ball courtها شبیه حرف “I” بودند و تقریبا در تمام شهرهای کوچک مایا یافت میشدند.
6- قربانیان
بعضی از افراد مایا هنوز هم قربانی و خونریزی دارند
قربانی کردن انسان برای اهداف مذهبی و یا پزشکی یکی از موضوعاتی است که اکثر مردم در مورد مایاها میدانند- اما آنچه اغلب مردم نمیدانند این است که آنها هنوز هم قربانی میکنند. اما هیجان زده نشوید! حالا خون مرغ جای خون انسان را گرفته است. امروز هنوز هم اقوام مایا سنتهای آیینی اجدادشان را حفظ کرده اند. آیین نماز و دعا، هدایا، قربانیهای خونی (که حالا مرغها جای انسان را گرفته اند)، رقصها، مهمانیها، و نوشیدنیهای آیینی هنوز هم از رسومات دینی و سنتی آنها محسوب میشود.
7- دکترهای عالی
مایاها روشهای درمانی بسیار خوب و جالبی دارند.
سلامت و علم پزشکی در میان مایاهای باستان ترکیب پیچیده ای از ذهن، بدن، مذهب، مراسم آیینی و دانش محسوب میشد. مهمتر از همه اینها کسانی برای وظایف پزشکی انتخاب میشدند که آموزشهای عالی و درستی دیده بودند. این مردان «شامان» نامیده میشدند و به عنوان واسطه ای بین دنیای فیزیکی و دنیای معنوی عمل میکردند. آنها برای رسیدن به هدفشان یعنی شفا بخشیدن بیماران، و پیشبینی و کنترل کردن حوادث فوق طبیعی، تمرین جادوگری هم میکردند. از زمانیکه دانش پزشکی شدیدا با جادوگری و مذهب غرابت پیدا کرد، برای شامانها هم بسیار ضروری و واجب بود که مهارتهای پزشکی و دانش خود را توسعه بخشند. معروف بود که مایاها زخمها را با موی انسان بخیه میزدند، شکستگی استخوان را درمان میکردند و حتی در زمینه جراحی دندان هم مهارت داشتند؛ از سولفید آهن برای پر کردن دندان استفاده میکردند و ابزارهای جراحی میساختند.
8- دوران کودکی مایاها
مایاها به زیبایی و تربیت بچههایشان اهمیت میدادند.
مایاها همواره آرزو داشتند بچههایشان تواناهایی جسمی غیرطبیعی داشته باشند. برای مثال در سنین خردسالی تختههایی را روی پیشانی بچهها محکم فشار میدادند تا پیشانی پهنی داشته باشند. یکی دیگر از معیارهای زیبایی برای بچههای مایا چپ بودن چشمها محسوب میشد! بنابراین پدر و مادرها برای رسیدن به این هدف اشیائی را جلوی چشمهای نوزاد تازه به دنیا آمده آویزان کرده و آن را تکان می دادند تا بر اثر مداوت و تکرار این عمل چشمهای بچه دیگر برای همیشه چپ بشود!
حقیقت جذاب دیگر در مورد کودکان مایا این است که بیشتر آنها را بر اساس روزی که در آن به دنیا میآمدند نام گذاری میکردند. هر روز سال برای بچههای پسر و دختر و والدین اسم خاصی داشت و از آن ها انتظار میرفت که این سنت را انجام دهند.
9- فرهنگی که ادامه دارد…
هنور افراد زیادی از تمدن مایا در مناطق خاص خودشان زندگی میکنند
درحقیقت بالغ بر 7 میلیون مایایی در مناطق خاصی زندگی میکنند، تعداد زیادی از آنها نیز طوری زندگی میکنند تا بتوانند آنچه از میراث فرهنگی برایشان باقیمانده را حفظ کنند. بعضی از آنها به طور کامل با فرهنگ مدرن منطقه ای که در آن زندگی میکنند خودشان را وفق داده اند، در حالیکه دیگران زندگی ویژه سنتی و باستانی خود را ادامه میدهند و اغلب اوقات به یکی از زبانهای مایایی به عنوان زبان اول صحبت میکنند. بیشترین جمعیت از افراد مایا در ایالتها و شهرهای مکزیک مثل Yucatán، Campeche، Quintana Roo، Tabascoو Chiapas، و در بعضی کشورهای آمریکای مرکزی مثل Belize، گوآتمالا و قسمتهای غربی هوندوراس و الساوادور پراکنده اند. و جالب است بدانید امکان دارد بعضی از کلمات مثل shark به معنی کوسه و cocoa به معنی کاکائو از زبان مالایی گرفته شده باشند. حالا برایتان یک جمله مالایی را مینویسیم تا اگر با یک مالایی برخورد کردید حداقل بتوانید یک جمله صحبت کنید!
در زبان Yucatec مالایی جمله Jach Dyos b’o’otik برای تشکر کردن به کار میرود و معنی آن میشود “ازت متشکرم”
93/2/30
10:56 ع
تحقیقات جدید حاکی از آن است که شادی واقعی در روابط انسانی نهفته است نه در ثروت مادی.
دانشمندان اعلام کرده اند یک گروه از دوستان نزدیک و خانواده، مهمترین چیز برای داشتن شادی و خوشبختی است و چیزهایی مانند داشتن آیفون، رایانه، ثروتمند بودن و داشتن یک خودروی شیک این میزان رضایت خاطر و خشنودی را فراهم نمی کند.
روانشناسان دانشگاه لوند در سوئد می گویند تصویر اجماعی ما از آنچه که موجب شادی مان می شود بیشتر در مورد روابط ماست و کمتر در مورد دارایی هایمان.
کارشناسان مقاله هایی که در سال 2010 در روزنامه های سوئدی چاپ شده بود و کلماتی که برای کلمه شادی و خوشبختی در این مقالات به کار رفته بود را بررسی کردند. آنها مدعی هستند به این شیوه توانستند به منبع شادی جمعی ما دست یابند.
دکتر " دانیلو گارسیا " یکی از مجریان این پژوهش می گوید : این روابط بین انسانهاست که بیشترین اهمیت را دارد، نه وسایل مادی؛ از این نظر این مطالعه با تحقیقات دیگر در زمینه شادی هم راستاست.
این مطالعه بیش از 1.5 میلیون کلمه را بررسی کرده و نشان داد، کلمات و عبارت هایی مانند " مادر بزرگ " و ضمایر شخصی مانند "تو" ، "من" ، "ما" و "آنها" اغلب در مقاله ای که کلمات سوئدی برای شادی و خوشبختی یافت می شد به کار رفته بود.
محققان دریافتند کلماتی مانند "آیفون" ، "میلیون" و گوگل هرگز با کلمات شادی و خوشبختی ظاهر نشده اند.
دکتر گارسیا می گوید: این به آن معنا نیست که چیزهای مادی موجب خوشحالی و خوشبختی نمی شوند بلکه در همان محتوای کلمات برای شادی، همراه نمی شوند.
این پژوهش بخشی از یک پروژه تحقیقاتی بزرگ تر است که چگونگی توصیف مردم از رویدادهای مثبت و منفی در زندگی شان را نشان می دهد.
به گفته گارسیا بیشتر مردم می دانند که با پول نمی توان عشق و خوشبختی را خرید.
93/2/30
10:55 ع
جایزه نوبل فیزیولوژی یا پزشکی سال 2013 به جیمز ایی روتمان، رند دبلیو شکمان و توماس سی شدهوف برای کشف یک سیستم مهم در سلولهای بدن اهدا شد.
این جایزه به جیمز ایی روتمان آمریکایی استاد علوم بیوپزشکی در دانشگاه یل و رئیس دپارتمان بیولوژی سلولی دانشکده پزشکی دانشگاه یل است.
توماس شدهوف بیوشیمیست آلمانی است که برای تحقیقاتش در انتقال سیناپسی شناخته می شود. در حقیقت تلاشهای وی بنیاد درک کنونی علمی را از انتقال دهنده عصبی " vesicle-mediated" فراهم کرده است.
رندی وین شکمان آمریکایی زیست شناس سلولی دانشگاه کالیفرنیا و سردبیر سابق مجله مقالات آکادمی ملی علوم است.
در 27 نوامبر 1895 آلفرد نوبل آخرین وصیت خود را امضا کرد و بیشتر دارایی خود را به جایزهای اختصاص داد تا همه ساله بدون توجه به ملیتی خاص، به افراد شایسته اهدا شود. براساس وصیت نوبل، بخشی از این جوایز به فردی اهدا می شود که مهمترین کشف را در حوزه فیزیولوژی یا پزشکی کرده است.
جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی یکی از جایزههای نوبل است که هر سال از سوی انستیتوی کارولینسکا اعطا میشود. جایزه امسال توسط "گوران کی. هانسون" دبیر کمیته فیزیولوژی یا پزشکی بنیاد نوبل اعلام شد.
تحقیق این 3 دانشمند به اینکه سلول چگونه سیستم انتقال خود را سازمان دهی می کند، پاسخ داده است.
تحقیقات برندگان نوبل پزشکی امسال که هر سه در دانشگاه های آمریکایی فعالیت می کنند، به توضیح فرآیندهای متنوعی چون آزاد شدن انسولین در خون، ارتباط بین سلولهای عصبی و نحوه آلوده شدن سلولها توسط ویروسها کمک می کند.
آنها به شیوه عملکرد وزیکولها که شبیه یک دسته کشتی که کالاهای خود را به یک نقطه مشخص می رسانند، پی برده اند. این کشف برای درک شیوه برقراری ارتباط مغز و آزاد کردن هورمون ضروری است.
براساس اعلام کمیته نوبل پزشکی این تحقیقات تأثیر مهمی بر درک ما از چگونگی انتقال محموله با زمان بندی و تعیین محل دقیق به خارج از سلول دارد، بدون این سازمان دقیق و فوق العاده سلول با آشفتگی و هرج و مرج رو به رو می شود.
برندگان سال 2012 و سال 2011
جان گوردن استاد موسسه گوردون در کمبریج انگلستان و شینیا یاماناکا استاد دانشگاه کیتو در ژاپن جایزه نوبل پزشکی سال گذشته را برای این کشف که سلولهای بالغ خاص میتوانند با برنامه ریزی مجدد به سلولهای بنیادی پرتوان تبدیل شوند که این سلولها قادر به تبدیل به انواع سلولهای گوناگون هستند دریافت کردند.
کشف این دو محقق موجب تغییر انقلابی در شناخت انسان از چگونگی رشد و تکامل سلولها و اعضای بدن شده است.
این درحالی است که سال 2011 جایزه نوبل پزشکی به سه نفر اختصاص یافت. بروس بویتلر از آمریکا، ژول هافمن از لوکزامبورگ و رالف استاینمن از آمریکا و کانادا جایزه نوبل پزشکی سال 2011 رشدند.
بروس بویتلر از ایالات متحده آمریکا و ژول هافمن از لوکزامبورگ به خاطر اکتشافات فعال سازی سیستم ایمنی ذاتی بدن و همچنین رالف استاینمن از ایالات متحده آمریکا و کانادا به خاطر کشف سلولهای دندریتیک برنده جایزه پزشکی نوبل شدند. نیمی از این این جایزه به بویتلر و هافمن و نیم دیگر به استاینمن اختصاص یافت.
تعداد جوایز نوبل در رشته فیزیولوژی یا پزشکی
از سال 1901 تاکنون 103 جایزه نوبل در رشته فیزیولوژی یا پزشکی اهدا شده است، این درحالی است که تعداد برندگان جایزه نوبل پزشکی 201 نفر بوده اند.
این جایزه در 9 سال در این میان اهدا نشد و علت آن جنگ جهانی اول و دوم بود، چرا که در دوره این جنگها تعداد محدودترین جایزه نوبل اهدا شد.
تعداد جوایز مشترک
38 جایزه پزشکی تنها به یک برنده اختصاص یافته است. 32 جایزه پزشکی بین دو نفر مشترک بوده است و 33 جایزه پزشکی به سه نفر اهدا شده است. براساس قوانین بنیاد نوبل جایزه را می توان به صورت مساوی بین دو کاری که هرکدام از شایستگی کافی برخوردارند، تقسیم کرد، اگر این کار توسط دو تا سه نفر انجام شده باشد جایزه به طور مشترک به آنها اهدا می شود. اما در هیچ موردی تاکنون جایزه به بیش از 3 نفر اهدا نشده است.
متوسط سنی، پیرترین و جوان ترین برنده جایزه نوبل پزشکی
طی تمام سالهایی که جایزه نوبل پزشکی اهدا شده متوسط سن برندگان 57 سال اعلام شده است. جوانترین برنده نوبل پزشکی فردریک جی. بانتینگ 32 ساله بود که در سال 1923 جایزه گرفت.
پیتون روس 87 ساله پیرترین برنده نوبل بود که در سال 1966 جایزه گرفت.
زنان برنده نوبل پزشکی
از تعداد 201 برنده جایزه نوبل پزشکی تنها 10 نفر زن بوده اند.
نوبل پزشکی خانوادگی
گرتی کوری و کارل کوری زوج متأهلی بودند که در سال 1946 جایزه گرفتند. هانس ون الر چلپین و الف ون الر پدر و پسری بودند که نوبل شیمی و پزشکی دریافت کردند. آرتور کرنبرگ و راجر کورنبرگ نیز پدر و پسری بودند که نوبل پزشکی و شیمی دریافت کردند.
جان تینبرگ برنده نوبل اقتصاد و نیکولاس تینبرگ برنده نوبل پزشکی نیز برادر بودند.
93/2/30
10:55 ع
ریاضیات و موسیقی هر یک بنوبه خود از ابتدای خلقت در مسیر تکامل تمدن بشری نقش موثری داشته اند. ریاضیات بطور مستقیم با پیشرفت گونه های مختلف علوم تجربی، نظری، مهندسی و ... در ارتباط بوده و موسیقی علاوه بر تاثیر مستقیم بر سایر هنرها، همه روزه درحال تعامل با انسان در تمام نقاط جهان است بگونه ای که امروزه از آن حتی بعنوان یک ابزار برای جهت دادن به پدیده های اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی استفاده می شود.
برای بسیاری از مردم که با ریاضیات سر و کاری ندارند، فرمول ها و قوانین ریاضی بسیار خشک و پیچیده بنظر می رسد و گاهی هم بعنوان رمز یا رازی که میان یک سری اعداد، نشانه ها و علائم عجیب و غریب است، مطرح می شود. بسیاری از مردم - حتی آنها که با ریاضی در ارتباط هستند - معتقدند که ریاضیات یک علم عقلی است و حداکثر توانایی آن مدل سازی پدیده های فیزیکی است، حال آنکه اگر به مسائل و رخدادهای اجتماعی نگاهی بیندازیم بسادگی خواهیم دید که مثلا" توزیع پدیدهای - متغییرهای - تصادفی اجتماعی غالبا" از رفتار توزیع نرمال "گوس" پیروی میکنند، بنابر این نمی توان به این صراحت از ریاضیات بعنوان یک علم نظری محض نام برد.
ریاضیات عقلی در مقابل موسیقی احساسی
اما اگر ریاضیات با عقل انسان در ارتباط است، موسیقی را می توان از مهمترین هنرهایی دانست که بسادگی روح آدمی را تحت تاثیر خود قرار میدهد که خوشبختانه امروزه در جوامع مختلف بصورت بسیار زیادی با زندگی عجین شده است. همه ما حداقل یک قطعه موسیقی را از حفظ بلد هستیم و به هنگام خلوت، هنگام کار یا رانندگی و ... آنرا زمزمه می کنیم. حتی درصد بالایی از مردم توانایی نوازندگی و خوانندگی بصورت آماتور و یا حرفه ای را دارا میباشند. موسیقی در یک نگاه ساده هنری است که تمام مردم می توانند بسادگی با آن تعامل داشته باشند.
اما چگونه ممکن است ریاضیات که علمی کاملا" عقلی است با موسیقی که هنری کاملا" احساسی است، مشابهت هایی با یکدیگر داشته باشند و یا حتی در برخی زمینه ها همگرایی هایی؟
تحقیقات نشان داده که موسیقی مهارت مغز در حل مسائل فکری را بیشتر میکند
مشخصترین ترین ارتباط میان موسیقی و ریاضی
اولین دخالتی که ریاضیات می تواند در موسیقی انجام دهد از آنجا ناشی می شود که موسیقی ناشی از تکرار برخی اصوات - یا نت های موسیقی - در بازه زمان است. طول مدت نتها را می توان اندازه گرفت و به روابطی میان آنها در بازه زمان دست پیدا کرد. همانند آنچه در تحلیل ریتم های مختلف انجام می شود.
مسئله دیگر بررسی ارتباط فرکانسی میان نت های مختلف موسیقی و ارتباطات میان نت های موسیقی و زیبایی شناسی است که اغلب در مباحث مربوط به فیزیک صوت بررسی می گردد. این ارتباط همچنین می تواند به تحلیل ریاضی گونه از انواع سبک های هارمونی و یا انواع روشهای ساخت ملودی از روی موتیف مشخص و ... باشد.
اما آیا ارتباط موسیقی و ریاضیات در همین حد یعنی مدل کردن رفتار موسیقی با کمک روابط ریاضی است؟
نتایج برخی تحقیقات جدید
بدون شک سخن نا آشنایی نخواهد بود اگر بگوییم که تحقیقات دانشمندان (New Scientist شمار 153) نشان داده است، کودکانی که پیانو مینوازند و آموزش موسیقی می بینند معمولا" :
- توانایی بیشتری در درست کردن پازل های پیچیده دارند،
- خیلی بهتر از سایر کودکان شطرنج بازی می کنند،
- و دارای قدرت استنتاج بیشتری هستند.
همچنین در بررسی دیگری (The American Mathematical Monthly) شماره 103مشاهده شده است که بیش از 68 درصد دانشجویان رشته ریاضی از کلاسهای موسیقی بعنوان دروس اختیاری برای فارغ التحصیل شدن اختیار می کنند. نتیحه این بررسی رابطه نا شناخته میان موسیقی و ریاضی را تا حد زیادی آشکار میکند.
93/2/30
10:55 ع
ریاضیات زبان جهانی خوانده میشود و دانشمندان و مهندسان اغلب از جایگاه ویژه آن به هنگام توصیف واقعیت فیزیکی سخن میگویند.
در این میان، آنها به مثالهایی مانند عدد پی، E=mc2 و حتی مولفهای ساده مانند استفاده از اعداد صحیح انتزاعی برای شمارش اشیای جهان واقعی اشاره میکنند.
با این حال، در حالی که این مثالها میزان کارآمدی ریاضیات را برای انسان نشان میدهند، آیا این بدین معناست که جهان فیزیکی به طور طبیعی از قواعد ریاضیات به عنوان "زبان مادریاش" تبعیت میکند و این که آیا ریاضیات دارای وجود ذاتی است و منتظر کشف شدن است؟
این نقطهنظر در خصوص ماهیت رابطه بین ریاضیات و جهان فیزیکی «افلاطونگرایی» (Platonism) نامیده میشود، اما همگان با آن موافق نیستند.
«درک آبوت»، پروفسور مهندسی الکترونیک و برق دانشگاه آدلاید استرالیا، در مقالهای این موضوع را مطرح میکند که افلاطونگرایی ریاضیاتی دیدگاه دقیقی از واقعیت نیست.
به جای آن، وی طرفدار دیدگاه مخالف یعنی دیدگاه «غیرافلاطونیها» است، که بر اساس آن، ریاضیات محصول تخیل انسانی است که انسانها برای توصیف واقعیت، خلق کردهاند.
در واقع، «درک» با استفاده از تجاربش تخمین میزند، در حالی که 80 درصد ریاضیدانان به دیدگاه افلاطونی تکیه دارند، مهندسان تا حد زیادی غیرافلاطونی هستند.
به گفته وی، فیزیکدانان تمایل دارند «غیرافلاطونیهای پنهان» باشند، یعنی آنها اغلب در ملاعام افلاطونی به نظر میرسند، اما در خلوت خود اغلب اعترافی غیرافلاطونی دارند.
بنابراین، اگر ریاضیدانان، مهندسان و فیزیکدانان همگی بتوانند علیرغم تفاوت در اعتقادات بر سر موضوع فلسفیشان، عمل کنند، چرا ماهیت واقعی ریاضیات در ارتباطش با جهان فیزیکی مهم است؟
به گفته درک، دلیل این امر آن است که چون فرد متوجه میشود ریاضی صرفا یک سازه ذهنی است، (تقریبی از واقعیت که دارای نقاط ضعف و محدودیتهای خود بوده و در نقطهای ناکام میماند، زیرا اشکال ریاضیاتی کامل در جهان فیزیکی وجود ندارند) میتوان دید که ریاضیات تا چه اندازه غیرمفید است.
جنجالیترین نقطهنظر آبوت این است که وی میگوید، ریاضیات به طور منحصربهفردی در توصیفکردن واقعیت خوب نبوده و قطعا همان معجزهای نیست که تعدادی از دانشمندان از آن در حیرتاند.
«درک» ادامه میدهد که اینشتین که یک غیرافلاطونی ریاضیاتی بود، دانشمندی بود که قدرت ریاضیات وی را حیرت زده کرده بود. وی از خود میپرسید: چگونه ریاضیات با وجود این که محصول تفکر انسانی (که خود مستقل از تجربه است) است، تا حد تحسینبرانگیزی به اشیای موجود در واقعیت مرتبط است؟
در سال 1959، «یوجین ویگنر» ریاضیدان و فیزیکدان، این مشکل را «تاثیر غیرمعقولانه ریاضیات» توصیف کرد و در پاسخ آن، مقاله آبوت با عنوان «ناکارآمدی معقولانه ریاضیات» منتشر شده است.
هر دوی این دیدگاهها مبتنی بر ایده غیرافلاطونی هستند و این که ریاضیات اختراعی انسانی است.
اما در حالی که ویگنر و اینشتین را میتوان خوشبینان ریاضیاتی در نظر گرفت که متوجه تمامی شیوههایی که از طریق آنها، ریاضیات با دقت واقعیت را توضیف میکند، بودند، آبوت با بدبینی اشاره میکند که مدلهای ریاضیاتی تقریبا همیشه دارای نارسایی هستند.
آبوت توضیح میدهد که ریاضیات کارآمد، نمایشهای ایدهآل و فشردهای از جهان فیزیکی ذاتا پر سر و صدا ارائه میدهد.
وی مدعی است بیانهای ریاضیاتی تحلیلی، شیوهای برای توصیفهای فشرده مشاهدات ما هستند و این که انسانها به دنبال فشردگی هستند که ریاضیات به آنها میدهد، زیرا آنها قدرت مغز را محدود کردهاند.
به اعتقاد «درک»، ریاضیات هنگامی مفید است که بیانهای ساده و فشردهای ارائه دهد که بتوان به طور مکرر بر بسیاری از موقعیتها اعمال کرد و زمانی که نتواند این فشردگی را ارائه دهد، ناکارآمد است. در واقع، این فشردگی است که آن را عملی و مفید میکند.
به گفته آبوت، حالتهای بسیار بیشتری وجود دارند که در آن ریاضی ناکارآمدتر (غیرفشرده) از زمانی است که مفید (فشرده) است و هنگامی که ما بر مثالهای موفق تمرکز میکنیم، ریاضی فقط دارای توهم مفیدبودن است، اما مثالهای موفق ما شاید به بخش کوچکی از تمامی سوالات ممکنی که در خصوص جهان مطرحاند، اعمال میشود.
تعدادی از مباحث موجود در مقاله آبوت، مبتنی بر ایدههای «ریچارد وسلی همینگ» ریاضیدان است که در سال 1980 چهار دلیل را ارائه داد مبنی بر این که چرا ریاضیات آن گونه که به نظر میرسد، مفید نیست.
گرچه همینگ خود را وقف این ایده کرد که ریاضیات به طور غیرمعقولانهای کارآمد است، آبوت نشان میدهد که دلایل همینگ در واقع، از غیرافلاطونیگری و سطح کاهشیافته کارآمدی ریاضی حمایت میکنند.
دلایل آبوت برای این که چرا ریاضیات به طور معقولانهای ناکارآمد است، بر اساس دیدگاه غیرافلاطونی و این که ریاضیات اختراعی انسانی است، قرار دارند.
به گفته وی، ریاضیات موفق به نظر میرسد، زیرا ما مسائلی را در نظر میگیریم که برای آنها شیوهای در اعمال ریاضیات یافتهایم. این در حالی است که میلیونها مدل ناکام ریاضی وجود دارند، اما هیچ کس به آنها اهمیتی نمیدهد و این که یک "نابغه" صرفا فردی است که ایدهای بزرگ دارد، اما حس میکند که در خصوص دیگر افکار دیوانهوارش باید سکوت کند.
«درک» دلیل دیگرش را این گونه بیان میکند: کاربرد ریاضیات برای ما در مقیاسهای مختلف تغییر میکند؛ به طور مثال، در دهه 1970 و هنگامی که طول ترانزیستورها در مقیاس میکرومتری بود، مهندسان میتوانستند رفتار ترانزیستور را با استفاده از معادلات خاصی توصیف کنند. اما ترانزیستورهای زیرمیکرومتری شامل اثرات پیچیدهای است که مدلهای پیشین از آنها غفلت کرده بودند، بنابراین، مهندسان به نرمافزار شبیهسازی رایانهای برای مدلبندیکردن ترانزیستور کوچکتر روی آوردهاند. یک فرمول کارآمدتر ترانزیستورها را در تمامی مقیاسها توصیف میکند اما چنین مدلی وجود ندارد.
«درک» در خصوص دلیل سوم خود میگوید: گرچه مدلهای ما به نظر میرسد به تمامی مقیاسهای زمانی اعمال میشوند، ما شاید توصیفاتی را خلق میکنیم که با طول عمر زندگی انسان همخوانی دارند. به طو مثال، انسان خورشید را به عنوان منبع انرژی سیاره زمین میشناسد، اما چنانچه عمر وی به اندازه کیهان میبود، شاید خورشید برایش نوسانی با عمر کوتاه میبود که به سرعت سیاره ما را در تعادل حرارتی با خودش (هنگامی که به شکل یک غول قرمز منفجر میشود) در میآورد. از این دیدگاه، زمین، انرژی خالص مفیدی از خورشید اشتقاق نمیکند.
به گفته «درک»، حتی شمارشکردن دارای محدودیتهای خاص خود است و به طور مثال، هنگام شمارش موزها، در نقطهای تعداد موزها چنان بزرگ خواهد بود که کشش گرانشی تمامی آنها را به سوی سیاهچاله میکشد و ما به نقطهای میرسیم که دیگر نمیتوانیم به اعداد برای شمارش تکیه کنیم.
«درک» میگوید: در صورتی که انسانها جامد نمیبودند و گاز بودند و در ابرها زندگی میکردند، شمارش اشیای متمایز این طور آشکار نبود. بنابراین، اصول مبتنی بر ایده شمارش ساده، ذات جهان ما نیستند، بلکه سازه انسان هستند و بنابراین هیچ تضمینی وجود ندارد که توصیفهای ریاضیاتی که خلق میکنیم، به طور جهانی قابل اعمال باشند.
برای آبوت، این نکات و بسیاری نکات دیگر که وی در مقالهاش به آنها اشاره میکند، نشان میدهد که ریاضیات کشف معجزهگونهای نیست که به طور مکرر با واقعیت تناسب داشته باشد و این که در نهایت، ریاضیات اختراعی انسانی است که مفید و محدود بوده و آن طور که انتظار میرود، خوب عمل میکند.
آبوت معتقد است برای افرادی که به دنبال مولفهای عملیتر از چنین بحثی میگردند، این مقاله میتواند آزادی تفکری بیشتری بدهد.
به گفته این دانشمند، اخیرا علاقه جدیدی به رویکردی به نام «جبر هندسی» به وجود آمده که بر بسیاری از محدودیتهای موجود غلبه میکند و میتواند به ابعاد بالاتر بسط داده شود.
آبوت هماکنون در حال مطالعه بر روی مقالهای با موضوع «جبر هندسی» برای مهندسان برق است که در آیندهای نزدیک منتشر میشود.
جزئیات مقاله این دانشمند در Proceedings of the IEEE منتشر شده است.
93/2/30
10:54 ع
فیزیکدان مشهور بریتانیایی اظهار داشت که اگر بوزون هیگز کشف نمی شد، فیزیک بسیار جالب تر از این بود.
کشف بوزون هیگز یا ذره ای که جرم ماده را توضیف می دهد به عنوان بزرگترین کشف علمی مدرن توصیف شده است و به همین دلیل هم جایزه نوبل فیزیک امسال را از آن خود کرد، اما همه از این بابت تحت تأثیر قرار نگرفتند.
استفن هاوکینگ فیزیکدان 71 ساله بریتانیایی در مراسم موسسه علم لندن که برای راه اندازی نمایشگاه جدید برخورد دهنده برگزار شده بود گفت که اگر بوزون هیگز کشف نمی شد فیزیک جالب تر بود.
این نمایشگاه به بازدید کنندگان این امکان را می دهد که به پشت صحنه برخورد دهنده بزرگ هادرون و سرن که در آزمایشگاه فیزیک ذرات در ژنو قرار دارد نگاهی بیاندازند.
نقش بوزون هیگز دادن جرم به ذراتی است که از اتم تشکیل شده اند. این ذره به عنوان قطعه گمشده مدل استاندارد فیزیک توصیف شده است که توضیح می دهد چگونه بخشهای کل کیهان به شکلی که ما درک می کنیم با هم در تعامل هستند.
بدون این جرم ذرات با سرعت در عالم هستی درحال حرکت بودند و قادر نبودند که برای شکل دادن اتمها به یکدیگر متصل شوند و در نتیجه هیچ چیز شکل نمی گرفت.
این ذره با استفاده از برخورد دهنده بزرگ هادرون به عنوان پرانرژی ترین برخورد دهنده ذرات توسط سازمان تحقیقات هسته ای اروپا (سرن) در سال 2012 مشاهده و کشف شد.
هاوکینگ با دلایل شخصی نسبت به این کشف که برای پیتر هیگز و فرانسوا انگلرت جایزه نوبل فیزیک به همراه آورد ، تأسف می خورد.
هاوکینگ گفت: من با گوردن کین از دانشگاه میشیگان شرط بسته بودم که ذره هیگز پیدا نمی شود و جایزه نوبل موجب شد که مبلغ 100 دلار به وی بپردازم.
وی در جریان سخنرانی خود با اشاره به این که وی طولانی ترین بازمانده بیماری ALS یا بیماری نورونهای حرکتی است به روزهایی که خود دانشجوی علوم طبیعی در دانشگاه آکسفورد بود اشاره و تصدیق کرد در جریان سه سال دوران دانشجویی خود 1000 ساعت به شکل یک ساعت در یک روز کار کرده است.
استفن هاوکینگ همچنین توضیح داد چرا وی به یکی از هیجان انگیزترین ایده های فیزیک امروز یعنی نظریه "ام" اعتقاد دارد. این نظریه بیان می دارد که هزاران جهان متفاوت وجود دارد و این جهان های چندگانه می توانند به طور طبیعی از قوانین فیزیکی سرچشمه گرفته باشند.
هر جهان دارای تاریخهای احتمالی بسیاری هستند و احتمالا دارای کشورهای احتمالی هستند این کشورها شبیه جهانی که ما مشاهده می کنیم هستند اما برای هرگونه شکل حیات نامناسب محسوب می شوند و تنها جهان های معدودی می تواند میزبان موجوداتی مثل ما باشند.
هاوکینگ اعتقاد دارد که این احتمال وجود دارد که نخستین شواهد نظریه "ام" در برخورد دهنده بزرگ هادرون مشاهده شود. فیزیکدانهای نظری نیز اظهار داشته اند که آینده نژاد بشر به اتفاقاتی بستگی دارد که در فضا رخ می دهد.
هاوکینگ همچنین اظهار داشت: فکر نمی کنم که ما یک هزار سال دیگر بدون فرار از مرزهای سیاره شکننده و ضعیف خود بتوانیم به بقا ادامه دهیم.
وی در پایان به شرکت کنندگان در این مراسم گفت: یادتان باشد به ستاره ها نگاه کنید نه پاهایتان، سعی کنید آنچه را که می بینید معنادار کنید و شگفتی کودک واری را درباره وجود جهان هستی داشته باشید.